خادم و مطیع. (آنندراج) : مشتری اندر نمازگاه مر او را پیشرو و جبرئیل غاشیه دار است. ناصرخسرو. گل سوار آید بر مرکب یاقوتین لاله در پیشش چون غاشیه دار آید. ناصرخسرو. غاشیه دار است ابر بر کتف آفتاب غالیه سای است باد بر صدف بوستان. خاقانی. حلقه بگوش لب تو گشت عقل غاشیه دار لب تو گشت جان. خاقانی. خسروانش سزند غاشیه دار کمر حکم او از آن بستند. خاقانی. زو بازمانده غاشیه دارش میان راه سلطان دهر گفت که ای خواجه تا کجا. خاقانی
خادم و مطیع. (آنندراج) : مشتری اندر نمازگاه مر او را پیشرو و جبرئیل غاشیه دار است. ناصرخسرو. گل سوار آید بر مرکب یاقوتین لاله در پیشش چون غاشیه دار آید. ناصرخسرو. غاشیه دار است ابر بر کتف آفتاب غالیه سای است باد بر صدف بوستان. خاقانی. حلقه بگوش لب تو گشت عقل غاشیه دار لب تو گشت جان. خاقانی. خسروانش سزند غاشیه دار کمر حکم او از آن بستند. خاقانی. زو بازمانده غاشیه دارش میان راه سلطان دهر گفت که ای خواجه تا کجا. خاقانی
اطاعت و فرمانبری: وان بدر که نام او منیر است در غاشیه داریش حقیر است. نظامی. چون تک ابلق به تمامی رسید غاشیه داری به نظامی رسید. نظامی. احمد حنبل که امام جهان بود و سیصد هزار حدیث حفظ داشت به شاگردی او درآمد و در غاشیه داری سر برهنه کرد. (تذکره الاولیاء)
اطاعت و فرمانبری: وان بدر که نام او منیر است در غاشیه داریش حقیر است. نظامی. چون تک ابلق به تمامی رسید غاشیه داری به نظامی رسید. نظامی. احمد حنبل که امام جهان بود و سیصد هزار حدیث حفظ داشت به شاگردی او درآمد و در غاشیه داری سر برهنه کرد. (تذکره الاولیاء)